داستان کوتاه دلیل قانع کننده

 مرد میانسالی وارد فروشگاه اتومبیل شد. BMW آخرین مدلی را دیده و پسندیده بود؛ پس وجه را پرداخت و سوار بر اتومبیل تندروی خود شد و از فروشگاه بیرون آمد.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

قدری راند و از شتاب اتومبیل لذّت برد. وارد بزرگراه شد و قدری بر سرعت اتومبیل افزود. کروکی اتومبیل را پایین داد تا باد به صورتش بخورد و لذّت بیشتری ببرد. چند شاخ مو بر بالای سرش در تب و تاب بود و با حرکت باد به این سوی و آن سوی می‌رفت. پای را بر پدال گاز فشرد و اتومبیل گویی پرنده‌ای بود رها شده از قفس. سرعت به ١٦٠ کیلومتر در ساعت رسید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرد به اوج هیجان رسیده بود. نگاهی به آینه انداخت. دید اتومبیل پلیس به سرعت در پی او می‌آید و چراغ گردانش را روشن کرده و صدای آژیرش را نیز به اوج فلک رسانده است….

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرد اندکی مردّد ماند که از سرعت بکاهد یا فرار را بر قرار ترجیح دهد. لَختی اندیشید. سپس برای آن که قدرت و سرعت اتومبیلش را بیازماید یا به رخ پلیس بکشد بر سرعتش افزود. به ١٨٠ رسید و سپس ٢٠٠ را پشت سر گذاشت، از ٢٢٠ گذشت و به ٢٤٠ رسید. اتومبیل پلیس از نظر پنهان شد و او دانست که پلیس را مغلوب کرده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ناگهان به خود آمد و گفت، “مرا چه می‌شود که در این سنّ و سال با این سرعت می‎رانم؟ باشد که بایستم تا او بیاید و بدانم چه می‌خواهد.” از سرعتش کاست و سپس در کنار جادّه منتظر ایستاد تا پلیس برسد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اتومبیل پلیس آمد و پشت سرش توقّف کرد. افسر پلیس به سوی او آمد، نگاهی به ساعتش انداخت و گفت، “ده دقیقه دیگر وقت خدمتم تمام است. امروز جمعه است و قصد دارم برای تعطیلات چند روزی به مرخّصی بروم. سرعتت آنقدر بود که تا به حال نه دیده بودم و نه شنیده بودم. خصوصا اینکه به هشدار من توجهی نکردی و وقتی منو پشت سرت دیدی سرعتت رو بیشتر و بیشتر کرده و از دست پلیس فرار کردی. تنها اگر دلیلی قانع‌کننده داشته باشی که چرا به این سرعت می‌راندی، می‌گذارم بروی.”

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرد میانسال نگاهی به افسر کرد و گفت، “می‌دونی، جناب سروان؛ سال‌ها قبل زن من با یک افسر پلیس فرار کرد. وقتی شما رو آژیر کشان پشت سرم دیدم، تصوّر کردم داری اونو برمی‌گردونی”! افسر خندید و گفت: “روز خوبی داشته باشید، آقا” و برگشته سوار اتومبیلش شد و رفت !

 

ادامه →

خدایا

 خـــدایـــا !

 

بـبـخــش اگــه دنـیـاتــو مـیـفــروشــم بـه یـه نــگاه عـشـقـم . .
 
 
بـبـخــش اگـه یـکی رو دارم بــرام خـــدایـی مـیـکـنـه . . .

 

بـبـخــش اگـه عـشـقـمـو بـیـشـتـر از جـونی که تــو بـهـم دادی ،

 

دوســـღــــش دارم !

 

بـبـخــش اگـه بـعـضی وقـتـا ســرت داد زدمــو عـشقـمـو ازت خــواسـتم . . .

 

بـبـخــش اگـه یـه مـوقـعـهـایــی عــاشـقــانــه مـیــپـرستـمـش . . .

 

بـبـخــش اگـه آرامــــــ♥ــــشم خــلاصــه مـیـشــه تــو صــداش . . .

 

خــــدایـــا !

 

بـبـخــش اگـه مـیـخـوام دنــیـا نـباشـــه ، اگــه اونـیکـه دنــیـامــه نـبـاشــــه . . .

ادامه →

” دلیل عشق “

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید : چرا مرا دوست داری ؟ چرا عاشقم هستی ؟
 
پسر گفت : نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم
 
دختر گفت : وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی ؟!!!!
 
پسر گفت : واقعا دلیلش را نمی دانم اما میتوانم ثابت کنم که دوستت دارم
 
دختر گفت : اثبات؟!!!!
نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم ..
شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد اما تو نمی توانی این کار را بکنی !!!!
 
پسر گفت : خوب … من تو رو دوست دارم چون زیبا هستی …
چون صدای تو گیراست ….
چون جذاب و دوست داشتنی هستی ….
چون باملاحظه و بافکر هستی ……
چون به من توجه و محبت می کنی …
تو را به خاطر لبخندت دوست دارم ………..
به خاطر تمامی حرکاتت دوست دارم …
 
دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد
 
چند روز بعد دختر تصادف کرد و به کما رفت
پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت
نامه بدین شرح بود :
 
عزیز دلم !!!تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم ….. اکنون دیگر حرف نمی زنی پس نمیتوانم دوستت داشته باشم
 
دوستت دارم چون به من توجه و محبت میکنی …… 
چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی نمی توانم دوستت داشته باشم
 
تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم …..
آیا اکنون می توانی بخندی ؟ می توانی هیچ حرکتی بکنی ؟ 
پس دوستت ندارم
 
اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد در زمان هایی مثل الان …..
هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم
 
آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دار؟
نه ……
و من هنوز دوستت دارم … عاشقت هستم 

 

ادامه →

ایمان کوهنورد به خدا

کوهنوردی جوان می‌‌خواست به قله‌ بلندی صعود کند. پس از سال‌ها تمرین و آمادگی ، سفرش را آغاز کرد. آنقدر به بالا رفتن ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد.

به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمی‌شد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی‌توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره‌ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند. کوهنورد همان‌طور که داشت بالا می‌رفت، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر سقوط کرد.

سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگی‌اش را به یاد می‌آورد. داشت فکر می‌‌کرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد.

در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد زد: خدایا کمکم کن !

ندایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه می‌خواهی؟

کوهنورد گفت : نجاتم بده خدای من!

– آیا به من ایمان داری؟

کوهنورد گفت : آری. همیشه به تو ایمان داشته‌ام

– پس آن طناب دور کمرت را پاره کن!

کوهنورد وحشت کرد. پاره شدن طناب یعنی سقوط بی‌تردید از فراز کیلومترها ارتفاع.

گفت: خدایا نمی‌توانم.

– آیا به گفته من ایمان نداری؟

کوهنورد گفت : خدایا نمی توانم. نمی‌توانم.

روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده کوهنوردی در حالی پیدا شده که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمین فاصله داشت

ادامه →

عاشقانه ,میرم

گفتم:میری؟

 

 

گفت:آره

 

 

 

گفتم:منم بیام؟

 

 

 

گفت:جایی که من میرم جای 2 نفره نه 3 نفر 

 

 

 

گفتم:برمی گردی؟ 

 

 

 

فقط خندید 

 

 

 

اشک توی چشمام حلقه زد 

 

 

 

سرمو پایین انداختم 

 

 

 

دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بالا آورد

 

 

 

گفت:میری؟

 

 

 

گفتم:آره

 

 

 

گفت:منم بیام؟

 

 

 

گفتم:جایی که من میرم جای 1 نفره نه 2 نفر 

 

 

 

گفت:برمی گردی؟ 

 

 

 

گفتم:جایی که میرم راه برگشت نداره 

 

 

 

من رفتم اونم رفت ولی اون مدتهاست که برگشته 

 

 

 

و با اشک چشماش خاک مزارمو شستشو میده

ادامه →

داستان دوستی و محبت!!!

 

دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند

بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند

یکی از آنها از سر خشم بر چهره دیگری سیلی زد!

دوستی که سیلی خورده بود سخت آزرده شد

ولی بدون آن که چیزی بگوید روی شن های بیابان نوشت :

امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد . . .

آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند به یک آبادی رسیدند

تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند

ناگهان شخصی که سیلی خورده بود لغزید و در برکه افتاد

نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت

و او را نجات داد بعد از آن که از غرق شدن نجات یافت

بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد:

امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد . . .

دوستش با تعجب از او پرسید:بعد از آن که من با سیلی تو را آزردم

تو آن جمله را روی شن های صحرا نوشتی

ولی حالا این جمله را روی صخره حک می کنی ؟

دیگری لبخندی زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار می دهد

باید روی شن های صحرا بنویسیم تا باد های بخشش آن را پاک کنند

ولی وقتی کسی محبتی در حق ما می کند

باید آن را روی سنگی حک کنیم

 

تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد . . .

 

ادامه →

پسرا دلتون بسوزه.....

پسرا دلتون بسوزه.....

سیلام به دخترای عزیز و هم چنان پسرای مریض .......

 براتون مطلب گذاشتم برید حال کنین

(البته دخترا فک نکنم برا پسرا زیاد خوشایند نباشه ......

 البته زیاد فرقی هم نمی کنه فقط حواستون باشه نپکین


1و باز گریه کنید.می تونیدهزار بار هم فیلم رومئو و ژولیت رو ببینید

۲.مهم تر اینکه هیچ وقت از گریه کردن خجالت نمی کشید.

۳.یه چیز باحال:هم دامن می پوشیدو هم شلوار!.


۴.بهشتم که زیر پای امثال شماست.



۵.بیشتر از اقایون عمر می کنید(از لحاظ علمی ثابت شده


۶.فقط شماییدکه می دونید بوی خاک بارون زده تو شبای پاییزی چه جوریه.



۷.از قدیم گفتن:پشت هر مرد موفقی زنی باذکاوت بوده .

۸.لازم نیست صبح به صبح صورتتون رو اصلاح کنید.ماهی یه بارم کافیه.


۱۱.خوب می تونیم نقش بازی کنید. 

۱۳.بزرگترین پوئن:خیالتون از بابت سربازی راحته!.

۱۴.صد سال سیاهم که دانشگاه قبول نشیدککتونم نمی گزه. 

۱۵.این یکی دیگه کاملا مستنده:باهوش ترین انسان دنیا یک زنه. 

۱۶.جوراباتون بوی پنیر کپک زده نمی ده

و در اخر باید به اقا پسرای ....

 هم گوشزد کنم که اگه احساس سوختگی بهتون دست داده

می تونید با یه دوش اب سرد اروم بشید راستی .....

یادم رف بگم که

توانایی صوتیتون بالاست.(کدوم مردی بلده جیغ بنفش بکشه؟

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

ادامه →

دختر بودن یعنی ....

دختر بودن یعنی تمام عمر پای آینه بودن!

دختر بودن یعنی پنکک زدن به جای صورت شستن!

دختر بودن یعنی کله قند و لی لی لی لی …

دختر بودن یعنی پس این چایی چی شد؟؟!

دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت

دختر بودن یعنی همونی باشی که مادر و خاله و عمه ت هستن

دختر بودن یعنی انتظار خاستگار مایه دار!

دختر بودن یعنی چرا خونه اونقد کثیفه ؟؟!

دختر بودن یعنی دخترو چه به رانندگی؟

دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول کنی پاشی چایی بریزی!

دختر بودن یعنی نخواستن و خواسته شدن!

دختر بودن یعنی حق هر چیزی رو فقط وقتی داری که تو عقدنامه نوشته باشه!

دختر بودن یعنی ببخشید میشه جزوه تونو ببینم؟!

دختر بودن یعنی به به خانوم خوشگل….هزار ماشالااااااا…

دختر بودن یعنی برو تو ، دم در وای نستا!

دختر بودن یعنی لباست ۴ متر و نیم پارچه ببره!

دختر بودن یعنی خوب به سلامتی لیسانس هم که گرفتی دیگه باید شوهرت بدیم!

دختر بودن یعنی کجا داری میری؟!

دختر بودن یعنی تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم!

دختر بودن یعنی کی بود بهت زنگ زد؟! با کی حرف میزدی؟!

دختر بودن یعنی خیلی خودسر شدی!

دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس کشیدن

 

ادامه →

وقتی برف میبارد..


وقتی برف میبارد...

پولدار که باشی برف بهانه ای میشود برای لباس نو خریدن،

با دوستان به اسکی رفتن، تفریح کردن ولذت بردن...

اما خدانکند فقیر باشی وبرف ببارد از بیکار شدن پدر کارگرت بگیر تا غم

پاره بودن کفش هایت وچکه کردن سقف خانه ات...

خدایا چرا باید پول تعیین کند برف نعمت است یا عذاب؟!...

 

ادامه →

آموزش ضایع کردن پسرها +طنز


*
توی جمعی که یه عده پسر دارن فوتبال میبینند ،

در لحظه حساس تلویزیون رو خاموش کنید.
*
توی جمع دانشجویی هنگام عکس گرفتن پسرا رو از کادرخارج کنید.
*
توی یه مهمونی تو چای پسر مورد نظرتون 1قاشق نمک بریزید.
*
اگه یه پسر با موهای ژل زده از کنار خونه شما عبور کرد ازپنجره یه سطل آب روش بریزید.
*
قبل از اجرای زنده خوندن یه پسر سیم میکروفون رو قطع کنید.
*
در جلوی پسری که سرش خلوته از کاشت و زیبایی موهای پسر همسایه تعریف کنید.
*
شیشه نوشابه تان را به پسر مورد نظرتون بدین تا باز کنید ،

سپس بگین که میل ندارین.
*
اگه یه پسر ازتون ساعت پرسید به ساعت نگاه کنید و بگین عجله کن قرارات دیر شده !
*
به یه پسری که موهاش رو مدل جدید درست کرده اشاره کنید و بلند بگین ،

این رو به برق وصل کردن ؟
*
به پسر مورد نظر یه هدیه بدین ، بعد بگین اشتباه شده این مال اون یکیه !
*
اگه سر جلسه امتحان پسری از شما تقلب خواست جواب سوال اشتباه بدین.
*
تو دانشگاه ماشین پسر مورد نظرتون رو پنچر کنید.
*
اگه یه پسری جلوش دوستاش یه شاخه گل هدیه داد ،

جلوی بینی خود رو بگیرین و بگین به این بو آلرژی دارین.
*
اگه سر کلاس یه پسری اصرار داشت که امتحان کنسل بشه شما

مصر باشین که امتحان برگزار بشه.

ادامه →

عاشقانه , داستان

سلام..امروز میخوام یه داستان براتون بگم..

فقط نخونید و رد شید، روش فک کنید...


یه روز پادشاهی 1مردی رو بخاطر اینکه پول نداشته مالیاتشو بده،

زندانی میکنه..زن اون مرد بیچاره در فراق شوهرش مریض میشه..

پسر اون مرد هم مجبور میشه درس و مدرسه رو ول کنه تا بتونه خرج خونه رو

دربیاره..ولی هرچی پول درمیاورده خرج دوا و درمون مادرش میکنه..

خلاصه تموم زندگیشون بهم میریزه..

سالها میگذره تا اینکه 1روز پادشاه اعلام میکنه هرکس هرچی میخواد بیاد بگه،

من بهش میدم..این پسر هم میره..به پادشاه میگه: 2تا چیز میخوام:

اول اینکه 1دکتر خوب محیا کنید تا مادرم رو درمون کنه..

دوم اینکه به من مقدار خیلی زیادی پول بدید..پادشاه میگه:

چیز دیگه ای نمیخوای؟؟؟؟پسر میگه:نه..پادشاه باز تکرار میکنه:

چیزی نمیخوای؟؟؟پسر دوباره میگه: نه پادشاه،از لطفتون ممنون..

پسر که میره،مشاور پادشاه صداش میکنه و میگه

:1سوال ازت دارم:مشکلات شما از کی شروع شد؟؟؟پسر که تازه یادش میاد،

نگاهی میکنه و میبینه پدرش از تو زندان داره نگاش میکنه و از اینکه پسر فراموشش

کرده،ناراحته و داره اشک میریزه..


دوستان عزیز..بعد نمازهامون،

شب قدر، شب عیدها، روز عیدها، شب لیلة الرغائب و خیلی وقتای دیگه دستامونو بلند میکنیم، چون خدا گفته هرچی میخوای بخواه..ولی یادمون میره مشکلات ما از وقتی شروع شده که پدرمون در زندان غیبت گرفتار شدند.

ادامه →

دوستم داری؟

دوستم داری؟

دختر پسری با سرعت 120کیلومتر سواربر موتور سیکلت

دختر:آروم تر من می ترسم

پسر نه داره خوش میگذره

دختر:اصلا هم خوش نمی گذره تو رو خدا خواهشمیکنم خیلی وحشتناکه

پسر:پس بگو دوستم داری

دختر:باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم آروم تر

پسر:حالا بغلم کن(دختر بغلش کرد)

پسر می تونی کلاه ایمنی منو بذاری سرت؟داره اذیتم می کنه.

و....

روزنامه های روز بعد:موتور سیکلتی با سرعت 120کیلومتر بر ساعت به ساختمان اثابت کرد موتور سیکلت دو نفر
سر نشین داشت اما تنها یک نفر نجات یافت حقیقت این بود که اول سر پایینی پسر متوجه شد ترمز بریده اما نخواست
دختر بفهمه در عوض خواست یه بار دیگه از دختره بشنوه که دوستش داره(برای آخرین بار)

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

ادامه →

عاشقانه,به ،دلم

به ،دلم" قول داده ام

كه هیچ وقت

"اسیر" هر "بیگانه ای" نشوم 
"،،شاه كلید،، قلبم "را ""فقط"" به "كسی" هدیه میكنم كه؛؛

حداقل پا روی "قلب شكسته" نگذارد...

ادامه →

اونی

 

اونی که بخواد ببینتت.....

اونی که بخواد باهات باشه....

دنبال زمان خالی نمیگرده!

زمانشو برات خالی میکنه!

اگه

واقعا دوستت داشته باشه...

 

ادامه →

✍ شـــــلاق بزن ✍

 

✍ شـــــلاق بزن شرابـــــ خوردم ســـــاقي

تا خرخره بي حســـــابـــــ خوردم ســـــاقي

محکم تر از ایـــــن بزن چون یڪ عمـــــر

من جاي شرابـــــ آبـــــ خوردم ساقـــــي  


ادامه →

سگ

سگ : عقل نداره  ، شعور نداره , فکر نداره  ولی:

 اگه بفهمه دوسش داری رام میشه .حتی اگه هارترین سگ باشه...

 آدم : عقل داره , شعورداره , فکرداره ، ولی:

 اگه بفهمه دوسش داری هار میشه.

حتی اگه رام ترین آدم روی زمین باشه...!!!

ادامه →

عرق خورها مرامهای جالبی دارن:

عرق خورها مرامهای جالبی دارن:

1) به ندرت دعوت به عرق خوردن را رد میکنند.

2) عرق را تنهایی نمیخورند. یه جورایی معتقدند که مزه عرق به دور هم بودنشه.

3) قبل از خوردن عرق فقط فکر خودشون نیستن و آرزوی سلامتی برای هم کیشان خود میکنند!

4) موقع خوردن عرق یادی هم از دوستانی میکنند که به هر دلیل دستشون از این ضیافت کوتاهه!

5) بعد از خوردن عرق خیلی بی شیله و پیله میشن. این مصداق همون ضرب المثل معروفه که میگه: «مستی و راستی»

6) حرمت کسی رو که باهاش عرق خوردن (حتی یه بار) نگه میدارن. من خودم بارها ازشون شنیدم که میگن: «به حرمت اون عرقی که با هم خوردیم...»*

.

.

.

داشتم با خودم فکر میکردم که رفتارهایی که ما یه عمر دنبالشیم تا با نماز و عبادت کسب کنیم، دوستان عرق خور به چه سادگی کسب میکنند..

                                                                 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

ادامه →

✡ɐsɥKɐu✡ʘ͜͡ʘ

✡ɐsɥKɐu✡ʘ͜͡ʘ

✗❂↢بـَـــٰٓـٰٓـٰٓـٰٓـٰٓـٰٓعٰضْـيٰاروٰ    ⇣⇣⇣⇣⇣⇣

☜نْـَـبٰـاٰيـــٰٓـٰٓـٰٓـٰٓـٓدٰ 【نْـاٰزْشْــــٰٓـٰٓـٰٓـٓونْـوٰ】 كـِـــٰٓـٰٓـٰٓـٓٓٓشْـٰـيٰد

☜بـٰٓايـٰـد ســٰٓـٰٓـٰٓـٰٓـٰٓـٰٓيـٰـفْــوٰنْ     ⇣⇣⇣⇣⇣⇣

    روٰ 【فْــٰازْشْــــٰٓـٰٓـٓٓٓوٰنْ】 كـِـــٰٓـٰٓـٰٓـٓٓٓشْـٰـيٰد↣❂✗

✠هــٰٰٓـٰٓـٰٰٰٓٓٓـٓٓٓٓٓٓٓــʘ͜͡ʘـــٓٓٓٓٓٓـٰٰٰٓٓٓٓـٰٓـٰٓــهٰ✠

ادامه →

☜ مــــــــــن ↯↯ ♚₰✯↬

☜ مــــــــــن ↯↯ ♚₰✯↬

☜ اگه کم حرفم ✦ ♚₰✯↬
☜ اگه یکم تخسم✦ ♚₰✯↬
☜ اگه یکم سردم ✦ ♚₰✯↬
☜ اگه یکم مغرورم✦ ♚₰✯↬
 ☜ اگه اعصاب ندارم✦ ♚₰✯↬
☜ اگه همیشه تنهام ✦ ♚₰✯↬
☜ اگه همیشه رک بودم✦ ♚₰✯↬
☜ اگه به همه بی اعتمادم✦ ♚₰✯↬
☜ اگه روی خوش نشون نمیدم✦ ♚₰✯↬
☜ اگه بهم نزدیک شدی و دورت کردم ✦♚₰✯↬

       ←✘دلیل نمیشه که بیمعرفتم ✘→ ✯↬

            ✪✘ فقط بخاطر اینه که ↓↓↓♚₰ 

اینقدر از دوست و دشمن ضربه خوردم که دیگه حوصله ی خودمم ندارم ✘✪ ✯↬
✘☜ﻣَـﻦ ☞ﻫـﯿـﭽـﻮﻗـﺖ ﺗـﻈـﺂﻫـﺮ ﺑـﮧ ﮐـﺴـﮯ ﮐـِﮧ ﻧـﯿـﺴـﺘـﻢ
ﻧـﻤـﮯ ﮐـﻨـﻤـ ✅✅✘✘
﹏♥﹏ﭼـُـﻮﻥ ﺗـﺮﺟـﯿـﺞ ﻣـﮯ ﺩﻫـﻢ ﻧـﺴـﺨـﮧ ﺍﯼ ﺍﺻـﻠـﮯ ﺍﺯ
ﺧـﻮﺩﻣـ ﺑـﺂﺷـﻢ ??﹏♥﹏
↯♨↯ﺗـﺂ ﻧـﺴـﺨـﮧ ﺍﯼ ﺟـﻌـﻠـﮯ ﺍﺯ ﺷـﺨـﺼـﮯ ﺩﯾـﮕـﺮ.....❎??.↯♨↯
♬◐◐مَــــن خـــودَمَــــمْ✓✓◐

ادامه →

تُف بِه ذٰاتِ اوُن

تُف بِه ذٰاتِ اوُن
  ?? «رفـیقــــــــــــــــــی»✊
        کــــــهِ .. ??   
  ?? همــــــه جــــــــــــوره  
         پاش وایسادی..   ??
   ?? وَلیٖ تٰا کٰارِشْ گیــــــــــــر
          نَکُنِه بِهِتْ ..  ??
   ?? سُرٰاغتــــــو نِمیٖگیٖرِه ،، ✋✘
¤¤¤
یک کلام . . . ختم کلام . . . ✘ 
   ☜ رفیق ☞  رو باید توی جمع شناخت اگه تنها موندی یعنی رفیق نداری …!
¤¤¤
✘دنیــــــا رو سیاست بــهــ فــــــاک داد.ما رو رفـــــاقت✘
                       هه....
¤¤¤
√•من متنفرم از رفیق لاشی ו   پـــس
               √•همون بهتر که دشمنم باشی×!!
¤¤¤
ﺍﺯ ﭼـــــﺸﻢ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ .. 
ﭼﻮﻥ ﺟﺪﯾﺪﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﺟﻮﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ
ﺣـــــــــــــــــــــــــــــــــــﺎﻝ ﻣﯿﮑﻨﻢ . . ! ??????
¤¤¤
اونی که لیاقت ما رو نداره ، خب نداره دیگه!!!!!
چی کار کنم؟؟؟
غصه ی کم سعادتی مردمَم من بخورم؟؟؟

ادامه →

مخاطب خاص

✖گــــــــور باباي اونايــــــى✖

         ⌛ ✘كه وقتى خوشـــــــــن✖

             ⌛✖ميــــٍٍِـٍـٍـٍـٍـٍس كالــــــــــــــــــشونيم✖
 
          ⌛  ✖وقتى تنها میــٍـٍـٍـٍـٍـٍشن✖

 ⇚رفــــــــيق فابـــــشونيم↻

: ،بَعْضیآهَسْتَنْ کِــــ وَسَطِـــ پي اِمْ دآدَن
ْ یِهُـــ سَرِشونْ یِـــ جآ دیگِـــ

 گَرْمْ ميشِْــ بَعْدِچَنْـــ دِیْقِـــ ميآنُــ میگَنــْ 

عَزیزَمْ بِخُدآ نِتْـــ قَطْــ شُدْ،نِتْ خَرْ اَسْــت

آدَمْ بآسْ بِــ اینآبِگِــ خَرْ تویي کِــ مآروخَرْ 

فرْضْ کَرْدي بآسْ بِـــ اینآگُفْــ؛

       ✔✔  ((مًنُــــو))  ✔✔

⇦⇦دور نَزَنْــــ آخِــ خِیلیآ پیشِـــ مَنْـــ  دورهِ دیدَنْ...⇨⇨

تُف بِه ذٰاتِ اوُن
  ?? «رفـیقــــــــــــــــــی»✊
        کــــــهِ .. ??   
  ?? همــــــه جــــــــــــوره  
         پاش وایسادی..   ??
   ?? وَلیٖ تٰا کٰارِشْ گیــــــــــــر
          نَکُنِه بِهِتْ ..  ??
   ?? سُرٰاغتــــــو نِمیٖگیٖرِه ،، ✋✘
¤¤¤
یک کلام . . . ختم کلام . . . ✘ 
   ☜ رفیق ☞
رو باید جلوی جنس مخالف شناخت…!✔
                       ■هه...■
¤¤¤
√•من متنفرم از رفیق هاے ↯دو رو...√


مخاطب خاص

ادامه →

هنــــــــوز......

هنــــــــوز......
         خستگي......
          زخم هاي روزگار
          بر تنم بيداد ميكند.....
《خنجر براي چه》
مــــــــــــــــرا
          تلنگري  
          كافي است
《خيانت براي چه》
مــــــــــــــــرا
          دروغي كوچك
          بس است
《شكايتي نيست》
◆هميشــــــــه چوب سادگي ام را خوردم..◆
  اما ديــــــــــــــــگر 
          بــــــــــــــــس
          است......

ادامه →

: ⇚ ﺍﮔـﻪ ♛●

: ⇚ ﺍﮔـﻪ ♛●• ﺳـﺮﻡ ﭘـﺎﻳﻴـــﻨﻪ •●♛

⇚ ﻭﺁﺳـﻪ ✧ ﺳـﺮﺑﺎﻟـﺎﺋـﻴـﻪ ✧ ﺭﻭﺯﮔـﺎﺭﻩ

⇚ ﻧـﻪ ﺷـﺎﺥ ﺑـــﻮבﻧـﺖ ●●

↲↯ ﺟـــــﻮﺍﺏ ↯↳ ﺑــﻌــﻀــﯽ ⇦ ﺣـﺮﻓـﺎ⇨

.:. ✘✘✘ ﻓــــــﻘــــــﻂ ✘✘✘ .:.

ﯾـﻪ ↜○• ﻧﻔـــــﺲ •○↝ ﻋـﻤـﯿـــﻖ •!•!•

ادامه →

عاشقانه,احترام

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com احترام میذارم به کسی که بتونه خرم کنه
ولی...
جر میدم کسیو که خر فرضم کنه

ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ﺷﺎﻩ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﮔﺪﺍ ﺑﺎﺕ ﺣﺎﻝ ﻧﮑﻨﻢ هیچی ﻧﯿﺴﺘﯽ...

خیلیا هستن که “طالبمن”
اما فقط بعضیا ” لایقمن”

خيليا هم ميخوان ما رو خراب کنن
اما نميدونن ما از همين خرابه ها بُرج ساختيم،،،هه

اره من باختم،سادگی من حریف هرزگی آدمای این زمونه نمیشود.

ﺍَﺯ ﺍﯾــــــــــﻨﮑـِﻪ ﻫـــــــــــَﻤـﯿـﺸـِﻪ ﻣـﯿـــــــــــﺸَـﻢ ﺁﺩَﻡ ﺑـَﺪِﻩ...ﺣـــــــــــﺂﻟَـﻢﺑـَﺪِﻩ...ﺑـَﺪﻧـَﺒـــــــــــﻮﺩَﻡ...ﭼـﻮﻥ ﺑـَﻠـَﺪ ﻧـَﺒـــــــــــﻮﺩَﻡ...

ﻣﻦ ﻣﺜﻞِ ﺳﮓ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻴﭙﺮﻡ !
ﻭﻟﻲ ﻣﺜﻞِ ﺑﻌﻀﻴﺎ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﻲ ﭘﺮﻡ

ﻣـــن ﺗـــﻮ ﮔــــﻮﺵ ﮐــــﺴــــﺎﯾﯽ ﺯدم،ﮐــــﻪ ﺗــــﻮ حتی،ﺯﻧـــــﮓ ﺧـــﻮﻧـــﺸــﻮﻧـــﻮ ﻧﻤــــﯽﺗـــﻮﻧـــﯽ ﺑـــﺰﻧـــﯽ ﺩﺭ ﺭﯼ...

ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻨﻮ ﺑﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﻡ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﮕﯿﺮ...ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯾﻪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ...ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﻦ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ” ﺗﻮ ” ﮐﯽ ﺑﺎﺷﯽ.

بهترين نيستم...اما...گردنم كلفته، بهترينارو ميخوام.

شاخ نيستم ولي مرجع تقليده خيليااااام .
بعله اينجورياس :))

شناختن و داشتن من لیاقت میخواد،هرکسی نداره...هررررررررری!

قابل توجه بعضیا. واسه مام خاص خاص نکن! 
بگو جدیدا کی..........
 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

ادامه →
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 32 صفحه بعد

دانلود آهنگ